انسان اولیه مبانی موسیقی را از طبیعت آموخت و به تدریج با استفاده از آلات و ادوات کار و زندگی اصوات موزونی را ایجاد نمود.حدود ۵۰۰۰ سال پیش سومری ها با استفاده از چنگ قطعات موسیقی برای رقص می ساختند. در مصر قدیم موسیقی بیشتر جنبه روحانی و مذهبی داشت. در دوران رنسانس تحولاتی در شیوه نت نویسی پدید آمد و موسیقی مذهبی اساس و پایه علمی یافت، قطعات موسیقی رقص دوره رنسانس که امروزه در دست است نشان می دهد که در آن زمان یعنی حدود قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی سازهای متعددی در خدمت موسیقی بوده اند.
موسیقی کلاسیک چیست؟
کلاسیک از واژه کلاسیوس (clasious) به معنای شاهانه گرفته شده است. موسیقی کلاسیک نامی است که به سنت موسیقی هنری غرب داده شدهاست. این نامگذاری دقتی ندارد و کوششها و بحثهای زیادی برای مشخص کردن معنی آن صورت میگیرد. معمولاً شروع این موسیقی را از سده های میانی میدانند. واژه ی کلاسیک و کلاسیسم , معمولاً به یک دوره از موسیقی اطلاق شده است, امّا اغلب با معانی مختلف, در اصل عنوان سبک یک دوره ی خاص یا سبک مشخصی از موسیقی نیست. ولی از سوی دیگر, واژه ی کلاسیک بر پدیده ای اطلاق می شود که می تواند در اکثر دوره های مختلف تاریخ موسیقی به کار برود و تکرار شود, مثلاً آوازهای شوبرت در آلمان نسبت به قرن نوزدهم نمونه ی کلاسیک به شمار می آید، در حالی که شوبرت از نظر تاریخی آهنگساز دوره ی رمانتیک محسوب می شود و افکار و عقایدش نیز رمانتیک است .
بنابراین معنی واژه ی کلاسیک در ارتباط با یک قطعه ی مشخص یا اصولاً مقوله ی آهنگسازی می تواند کاملاً با معنی آن در رابطه با سبک یک دوره از تاریخ موسیقی متفاوت باشد. با چنین برداشت مشابهی می توان گفت که ” پالسترینا” آهنگساز قرن شانزدهم, قرن ها به عنوان نمونه ی کلاسیک موسیقی کلیسایی مد نظرقرار داشته و آثارش مدل اصلی برای دیگر آهنگسازان بوده است .
واژه ی کلاسیک در موارد استعمال کلی آن, هنگامی مفهومی بهتر و مفیدتر خواهد داشت که در ارتباط با نوع به خصوصی از آثار موسیقیایی (مانند نمونه هایی که از شوبرت و پالسترنیا ذکر شد) قرار گیرد. در این مفهوم می توان بتهوون را استاد کلاسیک در خلق سمفونی، سونات پیانو،کوارتت زهی محسوب گیرد. فرق میان کلاسیک به عنوان یک راه حل قاطع و استوار برای مسئله ی نقش خلاق در یک اثر هنری یا مقوله ی آهنگسازی از یک طرف و به عنوان یک مفهوم در تاریخ سبک ها از طرف دیگر، همیشه ستیز و اختلاف دایمی را به وجود می آورد که آثار آن نیز امروزه وجود دارد .
تاریخ نویسان قرن نوزدهم، کلمه ی کلاسیک را در آلمان به سبک دوره ای که با نسل ” کوانتس ” و ” هانس ” و بعداً پسران باخ و معاصرین آن ها شروع شد، اطلاق می کنند و در ایتالیا به سبک موسیقی دمینیکو اسکارلاتی و معاصرینش. آواخر این دوره را به طور واضح نمی توان معین کرد، زیرا جدال بین کلاسیک و رمانتیک تا قرن نوزدهم و حتی قرن بیستم ( با جریان نئوکلاسیسم ) ادامه داشت. این که چه وقت و کجا کلمه ی کلاسیک وارد فرهنگ موسیقی شد نیز به طور کامل روشن نیست . تعریف کلاسیک در ادبیات تا حدی بغرنج و گنگ است ولی این تعریف در موسیقی پیچیده تر می شود .
شاید یکی از قدم هایی که به سوی موسیقی کلاسیک برداشته شد، آزاد شدن اثر موسیقی از قید و بند تقلیدها، بیان ،معرفی، در خدمت بودن حتی سرگرمی های اجباری بود و نتیجتاً خود اصل موسیقی مد نظر قرار گرفت. پس برای اولین بار در موسیقی این فکر و ایده ظهور کرد که موسیقی در حقیقت همانند دیگر هنرها ” مقصود وهدفی” ندارد، بلکه صرفاً به خاطر خودش وجود دارد . در واقع موسیقی به خاطر خود هنر موسیقی . به عبارت دیگر، در دوره ی کلاسیک با ایده” هنر به خاطر هنر ” برخورد می شد که از آن زمان تا کنون هم خیال همراه موسیقی جریان دارد .
در کلاسیک هر چیز خارق العاده و افراطی کنار گذاشته شد و بیان موسیقیایی بیشتر با تاکید بر کمال، تمامیت و اعتبار جهانی با استفاده از عوامل ساده و قابل فهم تثبیت شد .
مهم ترین ویژگی اوایل دوره ی کلاسیک،ساده کردن هر چه ممکن تمام فرم های موسیقی و عوامل سبکی است. در موسیقی دوره ی کلاسیک ملودی به عنوان یک عامل اساسی و پایدار جلوه گر می شود و تئوری ملودیک مهم ترین مسئله ای بود که موسیقیدانان به آن می پرداختند .
تاریخچه موسیقی کلاسیک – آثار دوره های مختلف
تقسیم بندی دوره های موسیقی کلاسیک تا حدی شبیه تقسیم بندی دوره های هنرهای دیگه در اروپاست ولی زمان این دوره ها برای هنرهای مختلف مقداری متفاوته. به هر حال موسیقی کلاسیک رو میشه به شش دوره تقسیم کرد. دوره اول دوره قرون وسطایی (به طور متوسط از قرن ۶ تا ۱۴) و دوره دوم یعنی رنسانس (قرن ۱۵ و ۱۶) آنچنان در موسیقی کلاسیک دارای اهمیت نیست (بر خلاف هنرهایی مثل نقاشی و معماری)، چرا که تحولات در زمینه سازها و همین طور ثبت آثار خیلی چشمگیر نیست. اما بعد از رنسانس، موسیقی کلاسیک همانند بقیه هنرها در اروپا به چهار دوره زمانی تقسیم میشه:
۱- دوران باروک
این دوره مابین سالهای ۱۶۰۰ تا ۱۷۶۰ میلادی واقع شده. باروک (Baroque) در لغت به معنی “مروارید نامنظم” هست. در حقیقت این موسیقی دارای تزِئینات بسیار زیاد هست و همین طور ساختار پلی فونیک داره یعنی از ترکیب همزمان چند ملودی تشکیل شده. نکته دیگه یکنواختی تم و ریتم در طول آهنگهاست که حس ثابتی رو در شنونده القا میکنه.
بسیاری از اصطلاحات و مفاهیم موسیقی امروز در این دوره به وجود اومده. اپرا یا همون موسیقی نمایشی که در اواخر رنسانس ابداع شد، در این دوره اهمیت زیادی پیدا کرد. علاوه بر سازهای بادی و زهی معمول اون زمان، ارگ نقش مهمی در آهنگها ایفا میکنه.
مشهورترین آهنگساز دوران باروک، موسیقیدان بزرگ آلمانی یوهان سباستین باخ هست که به خاطر تاثیر زیادش بر آهنگسازان نسلهای بعد، گاهی به عنوان بزرگترین موسیقیدان کل تاریخ ازش یاد میشه. آهنگسازان ایتالیایی ویوالدی، آلبینونی و مونتوردی و همین طور دیگر آهنگساز آلمانی یعنی هندل از چهره های مشهور دوره باروک هستند.
آداجیو (آلبینونی)
ایر (باخ)
تمهایی از باروک (باخ)
تابستان (ویوالدی)
زمستان (ویوالدی)
۲- دوران کلاسیک
این دوره مابین سالهای ۱۷۳۰ تا ۱۸۲۰ میلادی واقع شده. در حقیقت موسیقی مثل بقیه هنرها از پیچیدگی به سمت سادگی حرکت کرد. تزِئینات دوره باروک از بین رفت و ساختار موسیقی بیشتر به شکل هوموفونیک (دارای یک ملودی غالب) در اومد. کارهای دوره کلاسیک دارای تغییرات زیاد در تم و ریتم در طول آهنگ هست و معمولاً حسهای مختلفی رو در شنونده القا میکنه. پیانو که در اواخر دوران باروک اختراع شد، نقش بسیار مهمی در آثار این دوره داره. از نکات دیگه میشه یه پیدایش سمفونی در این دوره اشاره کرد.
چهره های بزرگ این دوره شامل آهنگسازان اتریشی هایدن و موتسارت و آهنگساز آلمانی یعنی بتهوون هست. شاید موتسارت و بتهوون به همراه باخ سه چهره برتر کل تاریخ موسیقی کلاسیک باشند.
برای الیزه (بتهوون)
سمفونی شماره ۴۰ (موتسارت)
روندوی ترکی (موتسارت)
سرناتا (هایدن)
۳- دوران رمانتیک
دوره رمانتیک بین سالهای ۱۸۱۵ تا ۱۹۱۰ میلادی واقع شده. کارهای این دوره بیشتر تحت تاثیر احساسات عاشقانه و خیال پردازیهای شاعرانه آهنگسازان ساخته شده. موسیقی از نظر ساختار شبیه به کارهای دوره کلاسیک هست ولی بیشتر به تم و ملودی توجه شده و هارمونی متنوع تر هست. الهام ادبی بیشتر در موسیقی به چشم میخوره و از سرود یا ترانه بیشتر استفاده میشه.
تعداد آهنگسازان بزرگ این دوره خیلی بیشتر از بقیه دوره هاست. شوبرت، شوپن، شومان، برامس، یوهان اشتراوس، پاگانینی، روسینی، چایکوفسکی، بیزه، وردی، وگنر، لیست، مندلسون، البنیز، دورژاک، افن باخ، سن سان، گریگ، الگار، دبوسی، موسرگسکی، ریمسکی کورساکف و مالر از موسیقیدانان مشهور این دوره هستند. ضمناً کارهای آخر بتهوون (مثل سمفونی معروف شماره ۹) هم حال و هوای رمانتیک دارند.
دریاچه قو (چایکوفسکی)
نکتورن شماره ۲ (شوپن)
سمفونی شماره ۳ (برامس)
رقص شماره ۵ مجار (برامس)
آرایشگر شهر سویل (روسینی)
سمفونی دنیای نو (دورژاک)
دانوب آبی (اشتراوس)
ارفه در دوزخ (افن باخ)
پرواز زنبور عسل (ریمسکی کورساکف)
۴- دوران کلاسیک مدرن
موسیقی این دوره که مختص قرن بیستم هست با ادامه آثار رمانتیک شروع شد و تحت تاثیر مدرنیسم قرن بیستم قرار گرفت. شرح این تاثیرات که به شکل های بسیار مختلف در موسیقی کلاسیک ( و بقیه هنرها) وارد شدند در این مقال نمی گنجه. شاید فقط بشه گفت که به طور کلی ناموزونی (dissonance) کم کم جای هم آهنگی (consonance) رو گرفت (البته شاید ترجمه فارسی این دو کلمه خیلی معنی رو خوب منتقل نکنه).
سرگی راخمانینف، دیمیتری شوستاکوویچ، ایگور استراوینسکی، کارل ارف، ریچارد اشتراوس، جرج گرشوین و آرنولد شونبرگ از آهنگسازان مطرح این دوره هستند. باید گفت که این دوره رو میشه دوره زوال تدریجی موسیقی کلاسیک و جایگزینی اون با انواع موسیقی مدرن نامگذاری کرد.
قطعه ای برای پیانو (راخمانینف)
سوییت برای ارکستر (شوستاکوویچ)
کارمینا (کارل ارف)
یک آمریکایی در پاریس (گرشوین)